دیشب (۲۴ تیر) تئاتر "فرشتهی تاریخ" کار محمد رضاییراد را دیدم. هم به دلیل علاقهی شخصی که به نوع سلوک هنرمندانهی او دارم و هم کارهای خیلی خوبی که چند سال اخیر از او دیدهام، دیدن این نمایشش هم برام همراه با شوق بود. از کارهایی که در سالنهای غیرحرفهیی و کوچک برگزار کرده بود (مثل آنک انسان) تا کارهایی که در سالهای اخیر در سالنهای حرفهیی اما نسبتاً کوچک برگزار میکند، همه نشان از یکی از جدیترین هنرمندان تئاتر ما دارد، کارهایی که اولاً بهشدت درگیرکننده و آمیخته به مسائل عمیق جامعهماناند و ثانیاً مدتهای طولانی روشان کار شده تا صرفنظر از متن، از نظر استفاده از امکانات نمایشی هم قابلتوجه باشند. استقبال از کارهاش و پر بودن هر شب نمایشهاش هم نشان از جاافتادن کارهاش در میان علاقهمندان جدی نمایش دارد.
در خلاصهترین عبارت ممکن میشود نمایش فرشتهی تاریخ را بررسی موقعیت روشنفکر در دورانی ظلمانی دانست. آخرین شب زندهگی والتر بنیامین بهانهی بررسی چنین موقعیتی است. او که در هنگام فرار از کوههای پیرنه گرفتار مرزبانان اسپانیا شده، پیش از آنکه با مُرفین به زندهگیاش خاتمه دهد، مهمترین اتفاقات و نظریهها و روابطِ زندهگیاش را مرور میکند؛ مروری که عملاً همان بررسی جایگاه روشنفکر در ظلمانیترین زمانههاست، مروری که از گذشته آغاز میکند و به آینده میرسد، از امکانات تئاتر و نظریههای برشت شروع میکند و به رجوع به آینده میرسد، توجه به واقعیت پیرامون دستمایهی آن است و به ذهنیترین شکلِ کلنجار با مادهی خام تاریخ میرسد، از فاشیسم و شیوههاش آغاز میکند تا به شهادت سقراطوار بنیامین برسد که گویی در چنین زمانهی ظلمانییی کاری از روشنفکر برنمیآید جز همان شهادتدادن به تاریخِ ظلمانی.
شخصاً فرشتهی تاریخ را به قدر نمایش قبلی رضایی راد، یعنی "فعل" دوست نداشتم، شاید چون آن کار قصهگوتر بود و پر بود از صحنههایی که جزئی از یک قصهی کامل بودند (دستکم تقریباً اینطور بودند). اما فرشتهی تاریخ را هم از جهت انتخاب موضوعش و بررسی جایگاه روشنفکر در همهی دورانها و بهخصوص زمانهی حاضر، دوست داشتم. حتماً خودش این نظر را رد میکند، اما به نظرِ من بهتر بود کل نمایش بر همان یادآوریهای گذشتهی ذهنی (همچون نیمهی اول نمایش) باقی میماند و به زمانههای آینده ـ که فقط از دید نویسنده توانسته جزء زندهگی و قصهی شخصی بنیامین باشد ـ سر نمیزد. در اینصورت لابد کوتاهتر هم میشد و تندتر. اما البته کارگردان ایدههای متعددی ذیلِ همان ایدهی کلی داشته، که اجرا نکردنشان حتماً چیزی از نمایش میکاسته.
به نظرم نمایش فرشتهی تاریخ در ادامهی نمایش فعل هم هست و همان موضوع نقشِ روشنفکر را پی میگیرد، اما اینبار روشنتر و نمونهوارتر، در شمایل والتر بنیامینْ. از این جهت فکر میکنم صرفنظر از زیباییهای اجرایی نمایش و قصهاش، خودِ این موضوع میتواند دستکم موضوع تأمل و گفتوگوی کسانی باشد که نقش روشنفکر در شرایطِ جامعهی مسئلهدار امروزمان برایشان مهم است.
۲۵ تیر ۹۸
نمایش ,هم ,روشنفکر ,تاریخ ,فرشتهی ,بررسی ,فرشتهی تاریخ ,روشنفکر در ,و به ,کارهایی که ,تاریخ را ,بررسی جایگاه روشنفکر ,نمایش فرشتهی تاریخ
درباره این سایت